loading...

Unstoppable:)

And those who smile are lost.

بازدید : 555
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 2:37

اسم اون غذا خوریه که حداقل ماهی یبار میرفتمُ یادم رفته
از یک ماه قبل کرونا ،رنگشو به چشم ندیدم : |
ولی اخرین بار اونجا با زهرا و یکتا نشسته بودیم،یادمه اون پسره که همیشه موزیک زنده اجرا میکرد نمیخوند.
پشت بهش نشسته بودم سرمو چرخوندم ببینم چرا نمیخونه دیدم سرش تو گوشیش بود"
همینطوری که چرخیدم طرفش اتفاقی اونم منو دید متوجه شد منتظر موزیکم.
خندید‌ی سر تکون داد ک یعنی باشه الان.
خیلی ضایع شدم برگشتم سمت یکتا و زهرا گفتم من و دید فهمید منتظر اهنگم بچهه‌ها:(((که همزمان شروع کرد به خوندن...
یکتا میگفت اگه پارتیت کلفته بگو یه اهنگ سفارشی بخونه برامون.D:
نگامم میفتاد بهش دستش رو پیانو در حال خوندن من و نگاه میکرد سر تکون میدادیکی ندونه انگار برای من میخونه.
تا اخرش دیگه اصلا برنگشتم سمتش ومثله بت نشستم:)))برای رفتنم،اصلا سعی کردم یه طرفی راه برم نامحسوس،که نبینمش،:)))و حقیقتا کلی ضایع شدم.
++همون شب ب بچه‌ها گفتم میخوام تولدم اتاق VIP اینجا باشه،قشنگه.اونام استقبال کردن که اره باحال میشه و..
خلاصه روزگار چرخید و چرخید که تقریبا روز کنکورم میشه همون تولدم....
اچ بی دی تو می‌پیشاپیش :|!
یبار هوس اینجور تولدی کردما،البته...تولد به جهنم،کنکورم اوکی بشه

بزن باران که این دیوانه سرگردان بماند
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی